X پژوهشیار

کتابخانه قلم

{ فَبَشِّرۡ عِبَادِ ٱلَّذِينَ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَىٰهُمُ ٱللَّهُۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ }

شرح

نقد نسبت دادن کتاب الإمامة والسیاسة به امام ابن قتیبه دینوری رحمه الله

پنجشنبه, 21 اسفند 1393

 نقد نسبت دادن کتاب الإمامة و السیاسة به امام ابن قتیبه دینوری رحمه الله

بقلم : دکتر محمد زمان زمانی

اسم کتاب مذکور «الإمامة و السياسة» می‌باشد؛ اسم کامل ابن قتیبه ابو محمد عبد الله بن مسلم بن قتیبه الدینوری می‌باشد که یکی از بزرگان اهل سنت بوده و تالیفاتی زیادی دارد؛ ایشان در سال 276 هجری قمری از دنیا رفته اند. ولی کتاب مذکور به هیچ عنوان نمی‌تواند تالیف این بزرگوار باشد؛ شخصیتی که در تمام کتابهایش عقیده‌ی اهل سنت را تایید کرده و به بحث و بررسی پرداخته و تمام اهل سنت ایشان را از بزرگان قلمداد نموده که با افکار رافضه نیز مبارزه کرده است. چگونه ممکن است چنین شخصیتی اینگونه کتابی را تالیف کند؛ بنابراین این کتاب به دروغ به این عالم جلیل القدر نسبت داده شده است، و مولف کتاب یا واقعا اسمش ابن قتیبه بوده که در این صورت تشابه اسمی رخ داده و یکی از بزرگان اهل سنت و دیگری از کوردلان رافضه می‌باشد؛ یا اینکه از این اسم به علت شهرتش سوء استفاده کرده است تا بتواند افکار خود را در جامعه رواج دهد.
دکتر علی نفیع العلیانی در کتابی که به عنوان عقیده امام ابن قتیبه تالیف کرده است در مورد کتاب الإمامة والسیاسة چنین می‌گوید: بعد از اینکه این کتاب را با دقت مطالعه کردم به این نتیجه رسیدم که مولف کتاب شخصی رافضی و خبیث است که خواسته این کتاب را در بین کتاب‌های ابن قتیبه جای دهد و به نام ایشان تمام کند؛ و علت انتخاب این امام نیز زیاد بودن تالیفات و شهرتش نزد مردم بوده که همیشه از عقیده‌ی اهل حدیث دفاع کرده است؛ و احتمالا از رافضه‌ی مغرب می‌باشد؛ چون ابن قتیبه در مغرب جایگاهی رفیعی دارد؛ و دلایلی که رافضی بودن مولف کتاب الإمامة والسیاسة را ثابت می‌کند عبارتند از:
1- مولف کتاب الإمامة والسیاسة از علی بن ابی طالب رضی الله عنه چنین نقل می‌کند که ایشان خطاب به مهاجرین فرمود: «الله الله يا معشر المهاجرين لا تخرجوا سلطان محمد في العرب عن داره وقعر بيته إلى دوركم وقعر بيوتكم، ولا تدفعوا أهله مقامه في الناس وحقه، فو الله يا معشر المهاجرين لنحن أحق الناس به لأنا أهل البيت، ونحن أحق بهذا الأمر منكم.. والله إنه لفينا فلا تتبعوا الهوى فتضلوا عن سبيل الله. ولا أحد يرى أن الخلافة وراثية لأهل البيت إلا الشيعة». «ای مهاجرین شما را به الله قسم می‌دهم تا قدرت محمد در بین عرب را از خاندانش و نوادگانش به خاندان و نوادگان خود منتقل نسازید؛ و با انتقال قدرت به مردم حق پیامبر صلی الله علیه وسلم و اهل بیتش را ضایع نکنید؛ به الله قسم ای مهاجرین که ما اهل بیت از هر شخص دیگری به قدرت اولاتر هستیم؛ و ما از شما به خلافت اولاتر هستیم؛ به الله قسم که خلافت سهم ما است؛ پس از هوای نفس پیروی نکنید که از راه الله گمراه خواهید شد». و شیعه تنها کسانی هستند که به موروثی بودن خلافت باور دارند؛ بلکه یکی از اساسی‌ترین اعتقادات آنها می‌باشد.
2- مولف کتاب الإمامة والسیاسة سخنان توهین‌آمیزی به صحابه رسول الله صلی الله علیه وسلم نسبت داده که فقط از رافضه و شیعه بر می‌آید، مثلا عمر بن خطاب رضی الله عنه را انسانی ترسو معرفی می‌کند، و سعد بن ابی وقاص را انسانی حسود جلوه می‌دهد، و در مورد محمد بن مسلمه چنین نقل می‌کند که به دلیل کشته شدن مرحب یهودی در جنگ خیبر توسط علی بن ابی طالب رضی الله عنه بر ایشان خشم گرفت. و می‌گوید که عایشه رضی الله عنها دستور قتل عثمان را صادر کرده است. و موضوع نسبت دادن چنین اموری به شاگردان رسول الله صلی الله علیه وسلم یکی از مهمترین ویژگیهای رافضه می‌باشد؛ هر چند خوارج نیز در اصل این موضوع با رافضه مشترک هستند ولی خوارج همه‌ی صحابه را مورد هجوم خود قرار نمی‌دهند بلکه تعدادی از آنها را مورد مذمت قرار می‌دهند به خلاف رافضه که عموم صحابه را به کفر و شرک و ... نسبت می‌دهند مگر افرادی کمتر از تعداد انگشتان دو دست.
3- مولف کتاب الإمامة والسیاسة چنین نقل می‌کند که مختار بن ابی عبید به این دلیل توسط مصعب بن الزبیر به قتل رسید که مردم را به پیروی از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وسلم دعوت می‌کرد، در صورتی که هیچ اشاره‌ای به علت اصلی قتل او نکرده است؛ مختار دچار خرافات زیاد بود و در نهایت ادعای پیامبری نمود؛ و این علت اصلی قتلش توسط مصعب بن الزبیر می‌باشد؛ ولی رافضه مختار بن ابی عبید ثقفی را با تمام خرافات و کفریاتش به این دلیل دوست دارند که از قاتلین حسین رضی الله عنه انتقام گرفت؛ و این در صورتی است که ابن قتیبه رحمه الله در کتاب‌های مختلفش مختار را یکی از جلمه شورشیان بر علیه سلطان وقت معرفی می‌کند؛ و صراحتا به این مساله نیز پرداخته که او ادعای نزول جبریل علیه السلام بر خویش را داشته است.
4- مولف کتاب الإمامة والسیاسة در کتابش در مورد سه خلیفه‌ی اول فقط 25 صفحه مطلب نوشته است؛ در صورتی که در مورد فتنه‌هایی که بین صحابه رخ داده 200 صفحه مطلب نوشته است؛ در حقیقت مولف با این کار تاریخ روشن خلفا را به شدت خلاصه کرده است و صفحات زیادی را به روایاتی آلوده کرده است که تعداد زیادی از این روایات ثابت نیست. و این روش نیز یکی دیگر از ویژگیهای بارز رافضه می‌باشد.
یکی دیگر از اشخاصی که منسوب بودن این کتاب به امام ابن قتیبه را باطل دانسته و برای این ادعا ادله نیز ارائه کرده است شیخ مشهور حسن سلمان یکی از برجسته ترین شاگردان شیخ آلبانی می‌باشد که ادله‌ی ایشان به شرح زیر است:
1- تاریخ نویسانی که زندگی‌نامه‌ی ابن قتیبه را نوشته‌اند و تمام تالیفات این امام را بر شمرده اند هیچ اشاره‌ای به چنین کتابی نکرده اند؛ فقط قاضی ابو عبد الله توزی معروف به ابن شباط که در فصل دوم از باب سی و چهارم در کتابش صلة السمط نقل قول کرده است که ممکن است فریب نسبت کتاب را خورده باشد.
2- مولف کتاب الإمامة والسیاسة در جایی از کتاب می‌گوید که او در شهر دمشق بوده است؛ در صورتی که ابن قتیبه که ساکن بغداد بوده فقط از بغداد به دینور رفته است و هرگز دمشق را به چشم خود ندیده است.
3- راوی کتاب الإمامة والسیاسة ابو لیلی است، و ابو لیلی قاضی سال 148 هجری قمری قاضی شهر کوفه بوده است؛ یعنی 65 سال قبل از به دنیا آمدن ابن قتیبه، و چگونه ممکن است شخصی کتابی را از مولفی روایت کند که بیش از 50 سال بعد از او به دنیا آمده است.
4- مولف الإمامة والسیاسة ماجرای فتح اندلس از زبان زنی که ابن قتیبه آن زن را دیده است نقل می‌کند؛ و همه می‌دانند که فتح اندلس 120 سال قبل از به دنیا آمدن ابن قتیبه رخ داده است.
5- مولف الإمامة والسیاسة ماجرای فتح مراکش توسط موسی بن نصیر را بازگو می‌کند، و این در صورتی است که شهر مراکش توسط یوسف بن تاشفین در سال 455 هجری قمری ساخته شده است، و ابن قتیبه در سال 276 هجری قمری فوت کرده است؛ یعنی 179 سال قبل از ساخت مراکش ابن قتیبه از جهان رفته و هیچ وقت نه اسم مراکش را شنیده و نه مراکش در آن زمان وجود خارجی داشته است.
6- کتاب مذکور پر از نادانی و رکت کلام و دروغ و جعل است؛ مثلا در این کتاب ابوالعباس و السفاح دو شخصیت متفاوت و مستقل از هم ذکر شده‌اند؛ و هارون الرشید خلیفه‌ی بلافاصله‌ی مهدی ذکر شده است؛ و اینکه رشید ولی عهدی را به مامون سپرد؛ و این اشتباهات تاریخی حتی تاریخ نویسان تازه کار نیز مرتکب آن نمی‌شوند؛ چه رسد به شخصیت برجسته‌ای مانند امام ابن قتیبه؛ عالمی که ابن تیمیه در مورد ایشان می‌فرماید: اهل مغرب مقام ایشان را بزرگ می‌داشتند؛ و می‌گفتند: هر کس ابن قتیبه را مورد ناسزا گفتن قرار دهد به نفاق متهم می‌شود؛ و می‌گفتند: منزلی که در آن کتابی از ابن قتیبه نباشد هیچ خیری در آن نیست.
7- مولف کتاب الإمامة والسیاسة روایات زیادی را از دو عالم سرشناس مصر روایت می‌کند؛ و این در صورتی است که ابن قتیبه هرگز وارد مصر نشده و در هیچ کتابی از این دو عالم مصری روایت نمی‌کند. به همین دلیل با قاطعیت می‌توان ادعا کرد که کتاب مذکور تالیف ابن قتیبه نیست و به دروغ به ایشان نسبت داده شده است.
البته شخصیتهای دیگری نیز باطل بودن این نسبت را در کتاب‌های خود ثبت کرده اند که عبارتند از:
1- محب الدين الخطيب در مقدمه‌ی كتاب ابن قتيبة الميسر والقداح ص 26-27.
2- ثروت عكاشة در مقدمه‌ی كتاب ابن قتيبة المعارف ص 56.
3- عبد الله عسيلان در رساله‌ی به عنوان: كتاب الإمامة والسياسة في ميزان التحقيق العلمي، که در این کتاب 12 دلیل بر باطل بودن این نسبت ذکر کرده است.
4- عبد الحميد عويس در كتابش بنو أمية بين الضربات الخارجية والانهيار الداخلي ص 9-10
5- سيد إسماعيل الكاشف در كتابش مصادر التاريخ الإسلامي ص33.
6- السيد أحمد صقر در مقدمه یتحقيق تأويل مشكل القرآن ص32، ایشان می‌گوید: الإمامة والسياسة کتاب معروفی است که وجه معروف بودن آن به باطل بودن نسبتش به امام ابن قتیبه بر می‌گردد.
7- الجندي در كتابش عن ابن قتيبة 169-173.
8- فاروق حمادة در مصادر السيرة النبوية ص91 .
9- شاكر مصطفى در التاريخ العربي والمؤرخون 1/241-242.
10- الإمامة والسياسة دراسة وتحقیق، در دانشگاه اردن دانشکده‌ی آداب در سال 1978 میلادی رساله‌ای به عنوان الإمامة والسياسة دراسة و تحقيق توسط یکی از دانشجویان مرحله‌ی فوق لیسانس نوشته شده که در پایان می‌گوید: با توجه به بررسی‌های انجام شده در این رساله مشخص شده که ابن قتیبه‌ی دینوری فاصله‌ی زیادی باکتاب الإمامة والسياسة دارد، و این در صورتی است که مولف واقعی کتاب قابل شناسایی نیست، ولی می‌توان وفاتش را به صورت تقریبی مشخص نمود؛ او تقریبا در نیمه‌های قرن سوم هجری فوت کرده است. و کتابی که مولف واقعی آن مشخص نباشد و با این وضعیت پر از انحرافات و گمراهی باشد هیچ وزن و قیمت علمی ندارد.