آموزش نماز
تأليف
عبدالله بن احمد بن علي الزيد
ترجمه:
اسحاق دبیری/
تقديم
عبدالله حيدرى
متاسفانه اسلام عزیز و اصول واحکام ارزشمند آن، طی چند سال، و بلکه چند دهه اخیر، به ویژه در میان مسلمانان فارسـی زبانِ افغانستان و تاجیکستان به دلیل مشکلات خاص اجتماعی به تاریکی گراییده و شاید بتوان گفت به فراموشی سپرده شده بود. اینک فرصت فراهم آمده تا هر چه بیشتر و بهتر در این زمینه کار و فعالیت انجام دهیم، تا راه برای فهم اصول، مزایا، و احکام مختلف اسلام هموار گردد، که به حق، جوابگوی تمامی مشکلات بشر در همه عرصههای زندگی است.
رساله کوتاهی که به نام «آمـوزش نماز» توسط دکتر عبدالله بن أحمد بن علی الزید ـ حفظه الله ـ به زبان عربی نگاشته شده، و برادر عزیزمان آقای اسحق دبیری آن را به زبان فارسی برگردانده، گام مثبتی در همین راستاست.
آقای دبـیری از جوانان آگاه و فعالی است که شدیداً علاقهمند خدمت به اسـلام عزیز است و به ویژه در باب تألیف و ترجمه به زبان فارسی، شـوق و علاقه خاصی دارد. وی علاوه بر رساله «آمـوزش نماز» چند رساله مفید دیگر نیز نگاشته و یا ترجمـه کرده است که هم اکنـون زیـر چاپ هستند؛ از جمله:
۱- مختصری از مناسک و راهنمای حج (تألیف)؛
۲- قبر: عذاب و خوشی آن (ترجمه)؛
۳- نامهای برادرانه (ترجمه)؛
۴- خداشناسی برای خردسالان (تألیف)؛
۵- وجوب عمل به سنت رسولصو کفر کسی که آن را انکار کند (ترجمه)؛
۶- واجباتی که بر هر مسلمان مرد و زن دانستن آن ضروری است (ترجمه)، و بسیاری غیر از اینها.
بنده به عنوان یک طلبه مبتدی زبان فارسی، از ایـن حرکت نیک بسیار خوشحالم، و از اینکه آقای دبیـری این بنده ناچیز را شایسته دانسته که این اثر را مراجعه و اظهار نظر نمایم، خوشحالتر.
پس قدم گذاشتن فعالانه شیخ اسحق دبیری را به عرصه خدمت به مسلمانان فارسی زبان، به ایشان و خـوانندگانشان تبریک عرض مىکنم و از خداوند متعال خواستارم به ایشان توفیق بیشتر و بهتر نوشتن، و به خوانندگان ایشان توفیق خواندن و عمل کردن و رسـاندن عنایت فرماید، و به دیگر کسانی که ذوق و علاقة خدمت به اسلام و امت اسـلامی را دارند نیز همت و حوصله عطا نماید؛ به ویژه در عـرصه ترجمـه و تألیـف به زبان فارسـی. به امیـد آنکه إنشـاءالله شـاهد پاگذاشتن جـوانان فعال دیگری در ایـن میدان باشیم.
عبدالله حیدری
۲۸/۵/۱۳۷۷هجری شمسی
۲۶/۴/۱۴۱۹هـجری قمری
الحمد لله الذي فرض الصلاة على عباده وأمرهم بإقامتها وحسن أدائها وعلَّق النجاح والفلاح بالخشوع فيها وجعلها فرقاناً بين الإيمان والكفر وناهية عن الفحشا والمنكر والصلاة على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه ومن سار على نهجه إلى يوم الدين، أما بعد:
نماز رکن دوم اسلام و از مهمترین رکن بعد از شهادتین به شمار مىرود. خداوند مىفرماید:
﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ﴾[النحل: ۴۴] .
«و به تو قرآن نازل کردیم تا برای مردم روشن سازی آنچه را که بر آنان فروفرستاده شده است».
پس رسول اللهصاین امانتی که بر دوش او بود بطور کامل به مردم رسانده و نماز بزرگترین عبادتی است که برای مردم بیان فرموده، هم با قول و هم با فعل؛ به طوری که نقل شده که ایشان بالای منبر نماز خواند تا مـردم از او چگونگی نماز را بیاموزند و فرمود:
«إِنَّمَا صَنَعْتُ هَذَا لِتَأْتَمُّوا بِي، وَلِتَعْلَمُوا صَلَاتِي» [متفق علیه]
«من اینکار را کردم تا اینکه شما از من پیروی کنید و چگونگی نماز خواندن را یاد بگیرید».
رسـول اللهصفرمودنـد:
«إنَّ أَوَّلَ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الْمُسْلِمُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، الصَّلَاةُ الْـمَكْتُوبَةُ، فَإِنْ أَتَمَّهَا، وَإِلَّا قِيلَ: انْظُرُوا هَلْ لَهُ مِنْ تَطَوُّعٍ؟ فَإِنْ كَانَ لَهُ تَطَوُّعٌ أُكْمِلَتِ الْفَرِيضَةُ مِنْ تَطَوُّعِهِ، ثُمَّ يُفْعَلُ بِسَائِرِ الْأَعْمَالِ الْـمَفْرُوضَةِ مِثْلُ ذَلِكَ» [أبوداود وابن ماجه]
«اولین چیزی که بنده مسلمان در روز قیامت در مورد آن بازخواست مىشود، نماز است. پس اگر آن را به طور کامل ادا کرد، که خوب است، وگرنه خداوند به فرشتگان خود مىفرماید: (در حالیکه او بهتر مىداند) نگاه کنید آیا بنده من نماز سنت و نافلهای هم دارد؟ پـس اگر علاوه بر فریضه، نماز نفل و سنتی داشت، فریضهای را که در آن نقص وجود دارد با آن سنت و نافله کامل مىکنند؛ سپس به همین ترتیب به بقیه اعمال وی حسابرسی مىشود».
پس نماز، سرمایه هر مسلمان بشمار مىرود؛ زیرا تمامی اعمال و کردار او وابسته به قبول شدن، یا رد شدن نماز اوست؛ همچنانکه تاجر اگر سرمایه نداشته باشد نمىتواند تجارت کند تا سودی ببرد، و این، دلالت بر بزرگی منزلت نماز در اسلام دارد.
پس کسی که آرزوی ملاقاتِ خداوند را دارد نباید از ادای آن کسالت ورزد، زیرا نماز، تشخیصدهنده و بیان کنندة حد فاصل بین اسلام و کفر است، و ستون اسلام به شمار مىرود و به جز آن بر چیزی دیگر استوار نخواهد ماند.
پیامبر اسـلامصما را به پیروی از خود امر فرموده، و این پیروی را بر ما واجب کرده است، چنانکه مىفرمایند:
«صَلُّوْا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي» [بخاری] .
«طوری نماز بخوانید که دیدید من نماز مىخوانم».
آن بزرگوار به کسی که مانند او نماز بخواند بشارت داده که خداوند عهد و پیمان کرده است گناهان او را ببخشد، چنانکه مىفرماید:
«خَمْسُ صَلَوَاتٍ افْتَرَضَهُنَّ اللَّـهُ عَزَّوَجَلَّ مَنْ أَحْسَنَ وُضُوهُنَّ، وَصَلَّاهُنَّ لِوَقْتِهِنَّ، وَأَتَمَّ رُكُوعَهُنَّ وَخُشُوعَهُنَّ، كَانَ لَهُ عَلَى اللَّـهِ عَهْدَاً أَنْ يَغْفِرَ لَهُ، وَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَلَيْسَ لَهُ عَلَى اللَّـهِ عَهْدٌ، إِنْ شَا غَفَرَ لَهُ، وَإِنْ شَا عَذَّبَهُ» [أبوداود]
«خداوند پنج نماز بر بندگانش فرض نموده است. کسی که به طور کامل وضو بگیرد و به وقتِ آن، نمازها را ادا کند و رکوع و سجود و خشوع و خضوع آنها را بطور کامل انجام دهد، خداوند تعهد کرده است که گناهان او را ببخشاید، و کسی که آن را انجام ندهد خداوند تعهدی ندارد که گناهان او را ببخشد؛ اگر خواست گناهان او را مىبخشد، وگرنه او را عذاب مىدهد».
لذا با در نظر داشت این اهمیتِ فـوق العاده، ما این رساله مختصر را که در همین باب نوشته شده برای مسلمانان فارسی زبان ترجمه کردیم تا به اهمیت آن پی ببرند و چگونگی ادای نماز را بیاموزند و آن را بطور کامل ادا کنند.
إسحاق بن عبدالله دبیری
ریاض ۲۹/۱/۱۴۱۹هجری قمری
الحمد لله وحـده والصـلاة والسـلام على رسول الله محمد بن عبدالله صلى الله عليه وآله وسلم وبعد:
چندین بار از من خواسته شد تا کتابی مختصر و جامع درباره رکن دوم اسـلام، که نماز است، بنویسم؛ کتابی که در برگیرندة امور اساسی آن بوده و در عین حال، قابلیت ترجمه به زبانهای دیگر را نیز داشته باشد.
لذا پس از جمع کردن و بررسی کتابهایی که درباره نماز نوشته شده، برایم واضح گردید که هر کتابی در یکی از قسمتهای نماز سخن مىگوید.
بعضی از آنها درباره صفت و چگونگی ادای نماز نوشته شده، و به اهمیت و فضل نـماز نپرداخته؛ بعضی دیگر، مسائل اختلافی را که برای نوآموزان لازم نیست شرح داده است. پس لازم دانستم مسایل مهمی را که انجام دادنِ آن بر هر مسلمان واجب است، با ارائه دلایل شرعی از قرآن کریم و سنت رسول اللهصجمع آوری کنم و پژوهشهای طولانی و مسایلی را که در آن اختلاف وجود دارد، ترک کنم و اختصار و جامعیت موضوع را نیز در نظر بگیرم، تا اینکه به فهم هر خوانندهای نزدیک باشد و بتوان آن را به زبانهای دیگر نیز ترجمه نمود.
از خداوند متعال خواستارم که نفع آن را به همگی برساند و خداست شنوا و اجابت کننده دعاها.
والله الموفق
ریاض ۱/۱/۱۴۱۴هـ
د. عبدالله بن أحمد الزید
در صحیحین از رسول اکرمصثابت است که فرمودند:
«بُنِيَ الإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ، شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّـهِ، وَإِقَامِ الصَّلَاةِ، وَإِيتَا الزَّكَاةِ، وَصَوْمِ رَمَضَانَ، وَحَجِّ البَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا» [متفق علیه] .
این حدیث شریف شامل ارکان پنجگانه اسلام است که عبارتند از:
«رکن اول: گواهی دادن که خدایی بحق نیست، مگر خدای یکتا، و محمدصرسول و فرستاده خداست.
معنی شهات «لا إله إلاَّ الله»: یعنی «معبود و خالق بحقی نیست، مگر خدای یکتا و یگانه.». پس «لا إله» تمامی آنچه غیر از خدا عبادت مىشود نفی مىکند و «إلاَّ الله» عبادت خدای یکتایی را ثابت مىکند که هیچ شریکی ندارد؛ چنانکه خداوند مىفرماید:
﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١٨﴾[آل عمران: ۱۸]
«خداوند که به عدل (همه امور هستی) را تدبیر مىکند و فرشتگان و عالمان، گواهی دهند که معبود(حقی) جز او نیست. (آری) معبود(حقی) جز او(که) پیروزمندِ فرزانه است، نیست».
پس مقتضای شهادت «لا إله إلاَّ الله» اعتراف کردن به سه چیز است:
نخست: توحید الوهیت فقط برای خدای یکتاست؛ و آن عبارت است از: یکتا دانستنِ خداوند به تمام عبادتها، و عدم اعتقاد چیزی از آن برای غیر از او. این توحید ألوهیت چیزی است که خداوند مخلوقات را به سبب آن آفـریده چنانکه مىفرماید:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾[الذاریات: ۵۶] .
«جن و إنس را جز برای آنکه مرا بندگی کنند نیافریدهام».
و همین ـ ألوهیت ـ است که خداوند پیامبران را بسبب آن فرستاده، و کتابها را نازل فرموده است؛ چنانکه مىفرماید:
﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ﴾[النحل: ۳۶]
«و به یقین در (میان) هر امتی رسولی را برانگیختیم، (با این دعوت) که خداوند را بندگی کنید و از طاغوت بپرهیزید».
پس شرک، ضد توحید است؛ بنابراین معنای «توحید»، تمام عبادتها را فقط از آن خـدا دانستن است، و «شرک»، انجام چیزی از عبادتها برای غیر خداست.
هر کس که بدون اکراه چیزی از انواع عبادت، اعم از نماز، روزه، نذر، قربانی، یا طلب مدد را برای غیر خدا انجام دهد، خواه صاحب قبر باشد یا غیر از آن، به خـدا شرک آورده و برای او شریک قائل شده است.
شرک بزرگترین گناهان است، زیرا تمامی اعمال و کردار را محو و نابود مىکند، و کسی که به شرک آلوده شود، مال و جان او مباح است.
دوم: توحید ربوبیت، که عبارت است از اعتقاد داشتن به اینکه خداوند، خالق همة مخلوقات و روزیدهندة آنهاست، و اوست که به آنها زندگی بخشیده و سپس مىمیراند و او تدبیرکنندهای است که ملکیتِ آسمانها و زمین از آنِ اوست.
اقرار نمودن به این نوع توحید، جزو فطرتی است که خـداوند بنده را بر اساسِ آن آفریـده است، و همه انسانها، حتی مشرکینی که پیامبر اسـلامصدر بین آنان مبعوث شده بود، به این نوع توحید اقرار داشتند، و آن را انکار نمىکردند؛ چنانکه خداوند مىفرماید:
﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣١﴾[یونس: ۳۱]
«بگو: چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی مىدهد، یا کیست که حاکم بر گوش و دیدگان است؟ و کیست که زنده را از مرده بیرون مىآورد، و مرده را از زنده بیرون مىآورد؟ و کیست که کار(هستی) را تدبیر مىکند؟ خواهند گفت: خدا. پس بگو: آیا پروا نمىکنید؟».
و هیچکس از انسانها این توحید را انکار نمىکند، بجز عدهای کمشمار از بشر، که ظاهراً آن را انکار، اما در باطن به آن اعتراف میکنند، و این انکارشان فقط از روی لجاجت و گردنکشی است؛ چنانکه خداوند مىفرماید:
﴿وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَيۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗا﴾[النمل: ۱۴]
«و آن(ها) را در حالی که دلهایشان آن(ها) را باور داشته بود، از روی ستم و سرکشی انکار کردند».
سوم: توحید اسماء و صفات خـداوند، که عبارت است از ایمان داشتن به آنچه خـداوند خود را به آن توصیف فرموده، یا به آنچه رسول اللهصخداوند را به آن وصف فرموده است، و ثابت کردن آن به صورتی که شایسته و لایقِ عظمت و کبریای بارى تعالی باشد؛ بدون بیان کیفیت چگونگی آن، بدون آوردن مثال برای آن، و بدون شبیه کـردن به چیزی، بدون تحریف و تغییر دادن نص و معنای آن، و بدون انکار اسم و صفتی از اسمها و صفاتهای خداوند؛ چنانکه مىفرماید:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَا﴾[الأعراف:۱۸۰] .
«و خداوند نامهای نیک دارد. پس به آن(نامها) او را به(دعا) بخوانید».
و همچنان مىفرماید:
﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١﴾[الشورى: ۱۱] .
«چیزی مانند او نیست. و او شنوای بیناست».
پس «لا إله إلاَّ الله» اعلانکردن و اقرارنمودن است به این سه نوع توحید، و هر کسی که آن را بگوید در حالیکه معنای آن را بداند، و به مقتضا و ضروریات آن از قبیل نفی شرک و اثبات یگانگی خداوند عمل کند، او مسلمان حقیقی است؛ و کسى که آن را بگوید و به معنی و ضروریات آن ظاهراً عمل کند و در باطن آن را انجام نداده و به آن اعتقاد نداشته باشد، منافق است؛ و کسى که با زبان بگوید اما کردارش مخالف مقتضا و ضروریات آن باشد، کافر است، اگر چه بارها آن را تکرار کند.
معنای شهادت «محمد رسول الله» ایمان و تصدیق به رسالت محمد است، و چیزى که محمدصآن را از نزد خـداوند آورده که این ایمان و تصدیق، باید با انجامدادن و اطاعتکردن از اوامر او، و دوریجستن از آنچه که از آن نهی فرموده همراه باشد، و اینکه تمامی عبادتهای انسان، مطابق و موافق فرمایش رسول خـداصباشد، چنانکه خداوند مىفرماید:
﴿لَقَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ عَزِيزٌ عَلَيۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِيصٌ عَلَيۡكُم بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١٢٨﴾[التوبة: ۱۲۸]
«بى گمان رسولی از خودتان به سوی شما آمد، رنجتان بر او دشوار، بر شما حریص(و) به مؤمنان رئوفِ مهربان است»،
و همچنان مىفرماید:
﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَ﴾[النساء: ۸۰]
«هرکس از رسول(خدا) اطاعت کند، در حقیقت از خداوند فرمان برده است»،
و مىفرماید:
﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٣٢﴾[آل عمران: ۱۳۲]
«و از خداوند و رسول(او) فرمان برید، باشد که مشمول رحمت قرار گیرید»،
و مىفرماید:
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡ﴾[الفتح:۲۹]
«محمد جرسول خداست و کسانى که با اویند بر کافران سخت گیر و در میانِ خود مهربانند».
رکن دوم و سوم: ادای نماز، و دادن زکات است چنانکه خداوند متعال مىفرماید:
﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَٰلِكَ دِينُ ٱلۡقَيِّمَةِ ٥﴾[البينة: ۵] .
«و فرمان نیافتند جز آنکه خدا را ـ در حالى که پرستش را برای او خالص ساختهاند با پاکدلی(دین ورز به آیین ابراهیمی) ـ بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین راستین»،
و مىفرماید:
﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱرۡكَعُواْ مَعَ ٱلرَّٰكِعِينَ ٤٣﴾[البقرة: ۴۳] .
«و نماز برپای دارید و زکات بپردازید و با رکوع کنندگان رکوع کنید».
نماز همان چیزی است که ما در صدد و قصد بیان آن هستیم؛ و زکات، آن چیزی است که از اموال ثروتمندان گرفته مىشود و میان مستمندان و دیگر مستحقانِ آن توزیع مىگردد. این اصل و قاعدة بزرگی از اصول اسلام است که به وسیله آن، هماهنگی و همبستگی در جامعه اسلامی به وجود مىآید، و افراد آن به یکدیگر کمک و یاری مىدهند؛ لذا مىبینیم که برای فقیر در آنچه در دست ثروتمند است، حقی داده شده؛ بدون اینکه ثروتمند بر فقیر منّت بگذارد.
رکن چهارم: روزه ماه مبارک رمضان است؛ چنانکه مىفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ١٨٣﴾[البقرة: ۱۸۳] .
«ای مؤمنـان، روزه بر شما مقرر شده است، چنانکه بر پیشینیانتان مقرر شده بود، باشد که تقوی پیشه کنید».
رکن پنجم: حج و زیارت خانة خداوند است برای کسی که استطاعت آن را داشته باشد.
چنانکه خداوند مىفرماید:
﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَيۡهِ سَبِيلٗاۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٧﴾[آل عمران: ۹۷]
«و برای خداوند حج خانه(کعبه) بر(عهده) مردم است، (البته) کسى که بتواند سوی آن راه برد. و هرکس کفر ورزد، (بداند) که خداوند از جهانیان بى نیاز است».
از آنچه گذشت معلوم مىشود که نماز شأن و منزلت بزرگی در اسـلام دارد و رکن دوم از ارکان اسلام است که اسلام شخص، صحیح و کامل نمىشود مگر با ادای آن. نیز دانستیم که کسالت و سستی در نماز، از صفات منافقین است، و تـرک آن، کفر و گمراهی و خـروج از دایره اسلام است؛ چنانکه رسـول گرامیصمىفرماید:
«بَيْنَ الرَّجُلِ وَبَيْنَ الشِّرْكِ وَالْكُفْرِ تَرْكَ الصَّلَاةِ» [مسلم]
«بین مرد و بین شرک آوردن و کافر شدن ترک کردن نماز است».
و همچنین صمىفرماید:
«اَلْعَهْدُ الَّذِي بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمُ الصَّلَاةُ، فَمَنْ تَرَكَهَا فَقَدْ كَفَرَ» [ترمذی] .
«فرق بین ما مسلمانان و بین کافران و مشرکین نماز است؛ پس کسی که آن را ترک کند کافر مىشود».
نماز پایه و اساس اسـلام است و واسطه بین بنده و خداست؛ چنانکه رسول اللهصدر حدیث صحیح مىفرماید:
«إِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا صَلَّى يُنَاجِي رَبَّهُ» [بخاری]
«هر یک از شما وقتی نماز مىخواند با خداوند مناجات مىکند».
نماز عـلامت محبت و دوستی بنده با خـدا و قدردانی او از نعمتهایش مىباشد. از بزرگی شأن و منزلت نماز نزد خداوند این است که اولین فریضهای است که بر پیامبرصواجب شده، و فرضشدنِ آن بر این امت، در آسمان در شب اسرا و معراج بوده است.
هنگامی که از رسول خداصسؤال شد که بهترین اعمال کدام است، آن حضرتصفرموند:
«الصَّلاَةُ عَلَى وَقْتِهَا» [متفق علیه]
«ادای نماز در اوقات آن».
خداوند نماز را باعثِ پاکی از گناهان و کارهای ناشایست قرار داده است؛ چنانکه رسـول خداصمىفرماید:
«أَرَأَيْتُمْ لَوْ أَنَّ نَهْرًا بِبَابِ أَحَدِكُمْ يَغْتَسِلُ مِنْهُ كُلَّ يَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ، هَلْ يَبْقَى مِنْ دَرَنِهِ شَيْ؟ قَالُوا: لَا، قَالَ: كَذَلِكَ الصَّلَوَاتِ الْـخَمْسِ، يَمْحُو اللهُ بِهِنَّ الْـخَطَايَا» [متفق علیه]
«ببینید اگر جوی آبی بر درب خانه یکی از شما جاری باشد و هر روز پنج بار در آن خودش را بشویید، آیا از چرک و پلیدی بدن او چیزی باقی مىماند؟ صحابهشگفتند: خیر. آنحضرتصفرمود: همچنین نمازهای پنجگانه که خداوند بوسیله آن خطاها و گناهان را محو و نابود مىکند [همین طور است] ».
در حـدیث آمده که آخرین وصیت رسول اللهصبرای امت و آخرین سفارش ایشان در وقت وداعگفتن این دنیا و رفتن به سوی آخرت این بود که فرمودند:
«در اداى نماز، وحقوق بردگان از خـدا بترسید، یعنی به آنان احسان و نیکی کنید». [أحمد ونسائی وابن ماجه] .
خداوند در قرآن امر نماز را بسیار بزرگ شمرده و نماز و اهل نماز را شرافت بخشیده، در مواضع بسیار زیادی از قرآن کریم آن را یاد فرموده و به طور خصوصی به آن سفارش نموده است, از جمله:
﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ ٢٣٨﴾[البقرة: ۲۳۸]
«بر(گزاردن) نمازها و(به ویژه) نماز میانه (عصر) پایبند باشید و برای خداوند فروتنانه(به عبادت) بایستید».
و همچنین خداوند مىفرماید:
﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَر﴾[العنکبوت: ۴۵]
«و نماز را بر پاى دار که نماز از(کارهای) ناشایست و ناپسند باز مىدارد»،
باز مىفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ ١٥٣﴾[البقرة: ۱۵۳]
«ای مؤمنان، از بردباری و نماز مدد بجویید، که خدا با بردباران است»،
و همچنین مىفرماید:
﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ كَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ كِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا ١٠٣﴾[النساء:۱۰۳]
«که نماز بر مؤمنان واجبی زماندار است».
خداوند بر کسى که نماز را ضایع و پایمال کرده و آن را ادا نمىکند، عذابی دردناک واجب نموده و مىفرماید:
﴿فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٌ أَضَاعُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَٱتَّبَعُواْ ٱلشَّهَوَٰتِۖ فَسَوۡفَ يَلۡقَوۡنَ غَيًّا ٥٩﴾[مریم: ۵۹]
«آنگاه پس از آنان ناخلفانی جانشین شدند که نماز را ترک کردند و از خواسته ها(ی نفسانی) پیروی کردند. پس(کیفر) گمراهی را خواهند یافت».
پس بر هر مسلمان واجـب است که بر نمازش محافظت و پایبندی کند، و همچنانکه خداوند آن را فرض نموده، در اوقات خـودش آن را ادا کند، با این نیت که این عبادت، به شکل درست، اطاعت از خدا و رسول خداست، و بداند که در صورت تخلف، به خشم و غضبِ دردناک و عقاب خداوندی گرفتار خواهد شد.
***
طهارت و پاکیزگی، پاکی بـدن و لباس و جـایگاه خـواندنِ نماز را در بر مىگیرد. طهارت بدن به دو چیز حاصل مىشود:
۱ـ غسل: از جنانب و حیض(عادت ماهانه) و نفاس (خـونی که بعد از وضع حمل مىآید) که با ریختن آب بر تمامی جسم و موی سر با نیت طهارت، حاصل مىگردد؛
۲ـ وضو: خداوند مىفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَكُمۡ وَأَيۡدِيَكُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِكُمۡ وَأَرۡجُلَكُمۡ إِلَى ٱلۡكَعۡبَيۡنِ﴾[المائدة: ۶] «ای مؤمنان، چون به (قصد) نماز برخیزید، روی خود و دستهایتان را تا آرنجها بشویید وسرتان را مسح کنید و پاهایتان را تا دو کعب[۱] (قوزک) بشویید».
این آیه کریمه شامل اموری است که مراعاتنمودنِ آن در وقت وضو واجب است:
۱ ـ شستن صورت، که مضمضه و استنشاق نیز جزو صورت شمرده مىشوند، یعنی شستوشوی دهان و بینی به وسیلة داخلکردن آب در آنها؛
۲ ـ شستن دو دست تا آرنج؛
۳ ـ مسح کردن تمامی سر، که گوشها نیز جزو آن است؛
۴ ـ شستن دو پا تا قوزک (شتالنگ ، بجلک).
پاکیزگی لباس و جایگاه ادای نماز، این است که آنها را از نجاستها، مانند ادرار و مدفوع انسان و مانند آن، پاک نمود.
***
[۱] (فاصله میان معطوف به واو، به معطوف به فاء براى ترتیب است که اول رو، دیگر دو دست شسته شوند، دیگر مسح سر شود، دیگر پا شسته شود، و آوردنِ شستنِ پا بعد از مسح سر براى این است که در شستن پا اسراف نباید در ریختن آب اسراف شود، زیرا براى شستنِ صورت و دو دست، آب در کف دست گرفته مىشود و اسراف نمىشود، اما در شستن پا و ریختن آب بر آن، امکانِ اسراف وجود دارد).
نمازهای فرض بر مسلمان در هر شبانه روز پنج وقت است که عبارتند از: نماز صبح، که آن را نماز فجر یا بامداد گویند؛ نماز ظهر، نماز عصر، نماز مغرب، و نماز عشاء یا خفتن.
۱ ـ نماز صبـح: دو رکعت است و وقت آن از طلوع فجر صادق یعنی فجر دوم ـ روشنیای که در آخر شب از جهت مشرق مىآید ـ تا طلوع آفتاب.
۲ ـ نماز ظهر: چهار رکعت است و وقت آن از اول زوال (مایل شدن) آفتاب از وسط آسمان شروع مىشود و تا هنگامی که سـایه هـر چـیز عـلاوه از سـایـه اصلی آفتـاب یک بـرابـر آن شود ادامه دارد[۲] .
۳ ـ نماز عصر: چهار رکعت است و وقت آن بعد از انتهای وقت نماز ظهر شروع مىشود تا اینکه سایه هر چیز دو برابر آن شود (و وقت ضرورت) تا قبل از غروب آفتـاب، که رنگ آن زرد شود ادامه دارد.
۴ ـ نماز مغرب: سه رکعت است و وقت آن از غروب آفتاب شروع شده و تا ناپدیدشدن شفقِ سرخ ادامه دارد.
۵ ـ نماز عشـا چهار رکعت است و وقت آن بعد از انتهای وقت مغرب تا یک سـوم شب و یا نیمه اول شب ادامه پیدا مىکند.
[۲] و در نزد بعضى علماء و مذاهب اسلامى مانند مذهب أحناف وقت ظهر تا زمانى ادامه پیدا مىکند که سایهء هر چیز علاوه از سایهء اصلى دو برابر شـود، = = اگر سایهء اصلى جـوان (۱.۵) مترى در وقت زوال (هنگامیکه آفتاب بالاى سر ایستاده) (۲۰) سانتى متر بوده تا وقتى که سایهء او سه متر و (۲۰) سانتى متر شود وقت نماز ظهر ادامه دارد. (مترجم)
بعـد از آنکه طهارت و پاکیزگی بـدن و محل نماز، با صفتی که ذکر کردیم انجام گرفت، و مسلمان از رسیدنِ وقت نماز مطمئن شد، به طرف قبله، که خـانه خـدا در مکـه است، ایستاده و برای هر نمازی که مىخواهد بخواند- اعم از فریضه و سنت و نافله- در قلب خود نیت مىکند[۳] و سپس اعمال زیر را انجام مىدهد:
۱ ـ در حالیکه به سجدهگاه خود مىنگرد تکبیر تحریمه «الله اکبر» مىگوید؛
۲ ـ در هنگام گفتن تکبیر تحریمه، هر دو دست خود را تا برابر دو شانه و یا مقابل گوشها بالا مىبرد؛
۳ ـ سنت است که بعد از تکبیر تحریمه، دعای استفتاح نماز را بخواند[۴] و بگوید:
«سُبْحَانَكَ اللَّـهُمَّ وَبِحَمْدِكَ وَتَبَارَكَ اسْمُكَ وَتَعَالَى جَدُّكَ، وَلَا إِلَهَ غَيْرَكَ»
«بار إلها! ما تو را منزه مىدانیم، و تو را حمد و سپاس مىگوییم، و نام تو را برتر مىدانیم و هیچ معبـود بر حقی غیر از تو وجود ندارد»،
و اگر بخواهد میتواند این دعا را بخواند:
«اللَّـهُمَّ بَاعِدْ بَيْنِي وَبَيْنَ خَطَايَايَ كَمَا بَاعَدْتَ بَيْنَ الْـمَشْرِقِ وَالْـمَغْرِبِ، اللَّـهُمَّ نَقِّنِي مِنْ خَطَايَايَ كَمَا يُنَقَّى الثَّوْبُ الْأَبْيَضُ مِنَ الدَّنَسِ، اللَّـهُمَّ اغْسِلْنِي مِنْ خَطَايَايَ بِالْـمَا وَالثَّلْجِ وَالْبَرَد»
«بار الها، همچنان که بین مشرق و مغرب فاصله ایجاد کردی، بین من و گناهانم فاصله ایجاد کن. پروردگارا، همچنان که لباس سفید از چرک پاک مىشود، مرا از گناهانم پاک گردان. خداوندا، مرا از گناهانم با آب و یخ (برف) و تگرگ شستوشو ده»؛
۴ ـ سپس مىگوید:
«أَعُوذُ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»
«پناه میبرم به خدا از شر شیطان ملعون و نفرین شده، بنام خداوند بخشاینده مهربان».
سپس سوره فاتحه را قراءت مىکند:
﴿بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ١ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٣ مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤ إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥ ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ ٧﴾و بعد از آن مىگوید: «آمین»، «ستایش خدای راست، پروردگار جهانیان۱ بخشاینده مهربان۲ خداوند روزِ جزا۳ تنها تو را بندگی مىکنیم، و تنها از تو یاری مىجوییم۴ ما را به راهِ راست ره نما۵ راه کسانى که به آنان انعام کردهای(راه پیغمبران و صدّیقان و شهیدان و صالحان)، نه آنان که مورد خشم قرارگرفتهاند(یهود)، و نه راه گمراهان(نصاری)». «آمـین» دعای ما را بپذیر، و ما را به راه راست پایدار گردان؛
۵ ـ سپس سورهای از سورههای قرآن که آن را حفظ دارد قرات مىکند؛ مانند:
﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ ٢ لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ ٣ وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ ٤﴾[الإخلاص: ۱- ۴]
«بگو: خداوند است که یگانه است ۱ خداوند بى نیاز است۲ نه(فرزند) زاده، و نه زاده شده است۳ و هیچ کس همتای او(نبوده) و نیست»،
یا سوره:
﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ ١ وَرَأَيۡتَ ٱلنَّاسَ يَدۡخُلُونَ فِي دِينِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا ٢ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا ٣﴾[المسد: ۱- ۳]
«چون نصرتِ الهی و فتح فرا رسد۱ و مردم را ببینی که گروه گروه در دینِ خدا درمى آیند۲ پس پروردگارت را با ستایش(او) به پاکی یاد کن و از او آمرزش بخواه. بى گمان او توبه پذیر است»؛
۶ ـ بعد از آن به رکـوع رفته مىگوید: «الله اکبر» و دو دست خود را بر زانوی خود مىگذارد و مىگوید:
«سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ»
«پاک است پروردگار بزرگ من»،
و سنت است که سه بار یا بیشتر آن را تکرار کند؛
۷ ـ سپس سر را از رکوع بلند کرده مىگوید:
«سَمِعَ اللَّـهُ لِمَنْ حَمِدَهُ»
«خدا مىشنود ـ و مىپذیرد ـ ستایش کسیکه او را ستایش نماید»، خواه إمام باشد و یا منفرد (تنهاگذار)،
و بعد از راست شدن و آرام گرفتن از رکوع مىگوید:
«رَبَّنَا وَلَكَ الحَمْدُ حَمْدًا كَثِيرًا طَيِّبًا مُبَارَكًا فِيهِ مل السموات ومل الأرض ومل ما بينهما ومل ما شئت من شي بعد»
«ای پروردگار ما! ستایش حقیقی ویژه تو است، بیشترین و بهترین و مبارکترین حمد و سپاسی که آسمانها و زمین، و آنچه بین آن دو است، و آنچه تو خواهی پر شود از آن»،
اما اگر مقتدی باشـد در این هنـگام مىگوید:
«رَبَّنَا وَلَكَ الحَمْدُ...» تا آخر این دعا؛
۸ ـ سپس سـجـده کرده مىگویـد: «الله أکبر» و بر اعضای هفتـگانه خود سـجده مىکند که عبارتنـد از: پیشانی با بینی، کف هر دو دست، هر دو زانو، و سر انگشتان دو پا، و مىگوید:
«سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى»
«پاک است پروردگار بزرگ من».
سه بار و یا بیشتر آن را تکرار مىکند، علاوه بر آن هر چه دوست داشت مىتواند دعا کند؛
۹ ـ سپس در حالی که سر خود را از سجـده بلند مىکند مىگویـد: «الله اکبر». آنگاه بر پای چپ خود مىنشیند و پای راستش را نصب مىکند و دستهایش را روی ران و زانویش مىگذارد و مىگویـد:
«رَبِّ اغْفِرْ لِي وَارْحَمْنِي، وَعَافِنِي وَارْزُقْنِي وَاهْدِنِي وَاجْبُرْنِي».
«ای پروردگار من! از گناه و تقصیراتم درگذر، و بـه من رحم کن، و مرا عافیت ده، و مرا روزی عطا کن، و مرا هدایت فرما.
منظور از «واجبرنی» آنچه بر انسان مىگذرد از نقص در بـدن، مانند مریضی و امثال آن، و در دین، مانند کوتاهی کردن در اوامر و دستورات، و افراط (زیاده روی) در محظورات، خداوند آن را جبران فرماید؛
۱۰ ـ سپس در حالى که «الله اکبر» مىگوید سجـده دوم را به جا مىآورد، آنچه در سجده اول انجام داده در سجده دوم نیز تکرارش مىکند؛
۱۱ ـ سپس «الله اکبر» گویان برای رکعت دوم بلند مىشود، بدین ترتیب، رکعت اول تمام مىشود؛
۱۲ ـ سپس سوره فاتحه و یک سوره (یا چند آیه دیگر) از قـرآن مىخواند و به رکوع مىرود، از رکـوع بلند مىشود سپس عیناً مانند اول دو سجده مىکند.
۱۳ ـ بعد از بلند شدن از سجـده دوم همچنانکه بین دو سجده نشسته بـود، مىنشیند و آنگاه «التحیات» را به این ترتیب مىخواند:
«التَّحِيَّاتُ لِلَّهِ وَالصَّلَوَاتُ وَالطَّيِّبَاتُ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّـهِ وَبَرَكَاتُهُ، السَّلاَمُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّـهِ الصَّالِحِينَ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ».
یعنی: «تمام تعظیمها و نمازها و سایر پاکیها فقط از آن خداست، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد ای پیامبر، و سلام بر ما باد و بر بندگان نیکوکار خدا، گواهی مىدهم که جز خدای بر حـق معبودی نیست، و گواهی مىدهم که محمد رسول و فرستاده اوست»،
سپس اگر نماز دو رکعتی بود مانند نماز صبـح و جمعه و هر دو عید، همچنان به نشستن خود ادامه مىدهد و نمازش را با خواندن این درود کامل مىکند:
«اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ، وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ، وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ».
«بار إلها، درود و رحمت نازل فرما بر محمد و آل محمد، چنانکه بر إبراهیم و آل إبراهیـم رحمت فرستادی، تو ستایش شده و بزرگوار هستی). (پروردگارا، برکت نازل فرما بر محمد و آل محمد، چنانکه بر إبراهیم و آل ابراهیـم برکت نازل فرمودی، تو ستایش شده و بزرگواری». و از چهار چیز به خداوند پناه مىبرد:
«اللهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ، وَمِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْـمَحْيَا وَالْـمَمَاتِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْـمَسِيحِ الدَّجَّالِ».
«خداوندا، من به تو پناه مىبرم از عـذاب دوزخ، و عـذاب قبر، وفتنه زندگی و برزخ، و فتنه مسیح دجال».
سپس آنچه از خیر دنیا و آخرت بخواهد دعا مىکند، چه اینکه در نماز فرض، و چه در نماز سنت و نفل باشد.
آنگاه بسوی راست و چپ سلام مىدهد:
«السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ الله».
اگر نماز سـه رکعت باشد مانند نماز مغرب، و یا چهار رکعت باشد مانند نمازهای ظهر و عصر و عشاء، بعد از التحیات «الله اکبر» گویان بلند مىشود و فقط سوره الفاتحه را تلاوت مىکند، سپس مانند دو رکعت اول رکوع و سجود مىکند، در رکعت چهارم نیز به همان ترتیب، بجز اینکه در وقت نشستن بطور متورک مىنشیند؛ یعنی پای چپ خـود را زیر پای راست گذاشته و نشیمنگاهِ خود را بر زمین مىگذارد و پای راست خود را نصب مىکند. آنگاه بعد از رکعت سوم در نماز مغرب، و بعد از رکعت چهارم در نمازهای ظهر و عصر و عشـاء، تشهد اخیر را مىخواند و بر پیامبرصدرود مىفرستد و اگر خواست دعا مىکند. سپس به دو طرفش مثل اول سلام مىده.، بدین ترتیب، تا اینجا نمازش تمام شده است.
***
[۳] نیت در قلب است، زیرا از رسول اکرمصثابت نشده که آن حضرت نیت را بر زبان آورده باشند، مگر نیت حج؛ همچنین از صحابه و یاران و تابعین هم ثابت نشده است. پس نیت کردن با زبان یک نوع بدعت به شمار مىرود. (مترجم) [۴] دعاى شروع کردن نماز «استفتاح»، دعایی است که بعد از تکبیر تحریمه و قبل از شروع به قرائت فاتحه در نماز خوانده مىشود و حکم آن، سنت است.
دین اسلام اجتماع را دوست دارد و به اجتماع و هماهنگی دعوت مىکند و تفرقه را ناپسند مىشمارد و از آن تنفر و دوری مىجوید. هیچ فرصتی از فرصتهای آشنائی متقابل و أُنس گرفتن و دوستی و اجتماع و هماهنگی بین مسلیمن دیده نشده، مگر اینکه آنان را به آن دعوت نموده و امر کرده است.
روز جمعه، روز عیدی برای مسلمانان است که در آن به ذکر و سپاس خـدا مشغول مىشوند، و در خانههای خدا اجتماع کرده از دنیا و گرفتاریهای آن خود را دور مىنمایند تا فریضهای از فرایض خدا را انجام دهند، و به توجیهات و سفارشات خطبا و ارشاد علما در خطبههای جمعه گوش فرا دهند، که مانند درسی از دروس هفته مىباشد و امامان و خطیبان جمعه، مشکلات هفتگی جامعه را معالجه مىکنند.
خداوند مىفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوٰةِ مِن يَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَيۡعَۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٩ فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠﴾[الجمعة: ۱۰]
«ای مؤمنان، چون در روز جمعه برای نماز ندا داده شد، به (عبادت و) یادِ خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید. اگر بدانید این برایتان بهتر است آنگاه چون نمازگزارده شود، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بجویید و خداوند را بسیار یاد کنید تا رستگار شوید».
نماز جمعه بر هر مرد مسلمان و بالغ و آزاد و مقیم واجب است و رسـول خداصبر آن مواظبت کرده و کسانیکه آن را ترک مىکنند شدیداً تهدید کرده است. چنانکه مىفرماید:
«لَيَنْتَهِيَنَّ أَقْوَامٌ عَنْ وَدْعِهِمُ الْـجُمُعَاتِ، أَوْ لَيَخْتِمَنَّ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ، ثُمَّ لَيَكُونُنَّ مِنَ الْغَافِلِينَ» [مسلم]
«بخدا قسم که مردمی از ترک نماز جمعه باز مىآیند، یا اینکه خداوند بر قلبهای آنها مهر میزند و آنگاه آنان از غافلان و فراموششدگان خواهند شد».
همچنین آن حضرتصمىفرماید:
«مَنْ تَرَكَ ثَلَاثَ جُمَعٍ تَهَاوُنًا طَبَعَ اللَّـهُ عَلَى قَلْبِهِ» [أحمد ودارمی وأبو داود وترمذی ونسائی وحاکم]
«کسیکه سه نماز جمعه را از روی تهاون و کسالت ترک کند، خداوند بر قلب او مُهر مىزند».
نماز جمعه بجز در مساجد صحیح نیست، آنجایی که مسلمانان در آن جمع مىشوند و امام بر آنها خطبه مىخواند و آنان را نصیحت و ارشاد مىنماید، این را هم باید توجه داشت که سخنگفتن در اثنای خواندن خطبه، حـرام است، حتی نمیتوان کسی را امر به سکوت کرد.
نماز جمعه دو رکعت است و مسلمان پس از اقتدا به امام خود، با جماعت آن را انجام مىدهد.
***
نماز جماعت بیست و هفت برابر نماز فُرادی (به تنهایی) فضلیت دارد. این حدیث در صحیح بخاری از ابن عمرشاز پیامبرصروایت شده است.
و در حدیث دیگری آمده که رسول خداصفرمودند:
«لقد هممت أن آمر بالصلاة فتقام ثم أخالف إلى قوم في منازلهم لا يشهدون الصلاة في جماعة فأحرقها عليهم». [متفق علیه]
«همانا تصمیم گرفتم که دستور دهم اقامه نماز گفته شود و شروع به خواندن نماز کنند، سپس بطرف مردمی بروم که در خـانههایشان هستند و به جماعت حاضر نمىشوند، پس خانههایشان را بر آنان آتش زنم».
اگر تخلف آنها از نماز جماعت، معصیت بـزرگی نبود رسول اللهصآنها را به سوزاندنِ خانههایشان تهدید نمىکرد.
خـداوند مىفرماید:
﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱرۡكَعُواْ مَعَ ٱلرَّٰكِعِينَ ٤٣﴾[البقرة:۴۳] «و نماز بر پای دارید و زکات بپردازید و با رکوع کنندگان رکوع کنید».
نص صریح و واضحی است در وجوب مشارکت نماز گزاران در نماز جماعت.
***
خداوند مىفرماید:
﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ بِكُمُ ٱلۡيُسۡرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ ٱلۡعُسۡرَ وَلِتُكۡمِلُواْ ٱلۡعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَىٰكُمۡ وَلَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ١٨٥﴾[البقرة: ۱۸۵]
«خداوند در حق شما آسانی مىخواهد، و در حق شما دشواری نمىخواهد، و تا شمارِ(روزه) را کامل کنید، و خداوند را به پاس آنکه هدایتتان کرد، بزرگ بدارید، باشد که سپاس بگزارید».
بلی، اسلام چنین است؛ هیچگاه کار دشواری بر عهده کسی نمىگذارد، مگر به اندازه استطاعت و توانایی شخص. او اوامری را که بداند در حد تواناییِ آنان نیست واجب نمىکند. از آنجایی که در سفر احتمال مشقت و سختی وجود داشت خداوند به دو چیز اجازه داده است:
۱ ـ قصر (شکستن یا کوتاهکردن) نماز: که نماز چـهار رکعتی به دو رکعت تخفیف مىیابد. پس اگر شما در سفر بودید باید نماز ظهر و عصر و عشا را به جای چهار رکعت، دو رکعت بخوانید؛ ولی نماز مغرب و صبح به حالت خود باقی مىمانند و در آنان قصر و تخفیفی نیست. قصر نماز، اجازه و هدیهای است از طرف خـداونـد به بندگان متقی و پرهیزگارش. خـداوند دوست دارد که بنده همچنانکه واجبات او را انجام مىدهد، به موارد رخصت و تخفیف او نیز عمل نماید. هیچ فرقی در نوع وسیله سفر نیست، خواه سفر با خودرو، هواپیما، کشتی و قطار باشد، و یا با اسب و شتر و قاطر و چهارپایان، و یا با پای پیاده؛ به همه اینها سفر گفته مىشود و در هر صورت، نماز به صورت قصر (شکسته) خوانده مىشود؛
۲ ـ جمع بین دو نماز: برای مسافـر جـایز است[۵] که بین دو نماز در یک وقت جمع کند؛ یعنی نمازهای ظهر و عصر را با هم، و نمازهای مغرب و عشـا را با هم جمع مىکند. بدین صورت، هر دو نماز در یک وقت ادا مىشود، اما هر نماز، جدا از دیگری خوانده مىشود: اول نماز ظهر و بلافاصله نماز عصر را مىخواند، یا اول نماز مغرب و بعد از آن نماز عشا را ادا مىکند. البته باید به خاطر داشت که جمع بین نمازها، صرفاً به نماز ظهر با عصر، و نماز مغرب با عشا اختصاص دارد، بنابراین جمعکردن بین نماز صبح و نماز ظهر، و یا بین نماز عصر و نماز مغرب جایز نیست.
***
[۵] بعضى از علما و مذاهب اسـلامى، بنابر اجتهادات فقهى، جمعکردن بین نمازها را در سفر جایز نمیدانند. (مترجم)
سنت است که بعد از نماز سـه بار استغفر الله بگویـد، و علاوه بر آن بگوید:
«اللَّـهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ، وَمِنْكَ السَّلَامُ، تَبَارَكْتَ يَا ذَا الْـجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ، لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ قَدِيرٌ، اللَّـهُمَّ لاَ مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ، وَلاَ مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلاَ يَنْفَعُ ذَا الجَدِّ مِنْكَ الجَدُّ»،
آنگاه، ۳۳ سبحان الله، ۳۳ الحمد لله و۳۳ اللهاکبر مىگوید، که مجموعاً۹۹ بار مىشود، و برای تکمیل عدد(۱۰۰) مىگوید:
«لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ قَدِيرٌ».
سپس آیـة الکرسی﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞ...﴾[البقرة: ۲۵۵] ، و ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾[الإخلاص] و ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ ١﴾[الفلق] و ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ ١﴾[الناس] را مىخواند. مستحب است که سه سـوره گذشته را بعد از نمازهای صبـح و مغرب سـه بار تکرار کنـد، و همچنین۱۰ مرتبه بگوید:
«لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ قَدِيرٌ».
البته تمام این ذکرها، سنت بوده واجب نیست.
***
برای هر مسلمان مستحب است که بر دوازده رکعت نماز سنت مواظبت کند، به شرطی که مقیم باشد. این دوازده رکعت عبارتند از: چهار رکعت قبل از نماز ظهر، دو رکعت بعـد از آن، دو رکعت بعد از نماز مغـرب، دو رکعت بعـد از نماز عشا، و دو رکعت قبل از نماز صبـح. اما در وقت سفـر پیامبرصسنتهای ظهر و مغرب و عشا و ترک مىکردند و بر سنت صبـح و نماز وتر[۶] محافظت مىکردند. در نتیجه، بر ماست که کردار رسول اللهصرا اسوه حسنه خود بدانیم، چرا که خـداوند مىفرماید:
﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ﴾[الأحزاب: ۲۱]
«به راستی برای شما، در رسول خدا سرمشقی نیکوست»،
و گفتار رسول اللهصکه فرمودند:
«صَلَّوْا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي». [بخاری]
نماز بخوانید همچنانکه مرا دیدید نماز مىخوانم.
والله ولي التوفيق
[۶] وتر یعنى فرد و تنها. نماز وتر از سنتهایی است که بر آن تأکید بسیار شده است و وقت آن، بین نماز عشـاء و طلوع فجر است؛ کمترینِ آن یک رکعت، میانه آن سه رکعت، و بیشترین آن، یازده رکعت مىباشد. نماز وتر اول دو رکعت، و رکعت آخرى تنها خوانده مىشود، و درباره آن احادیث بسیارى آمده که ما در اینجا فقط به دو حدیث إشاره میکنیم: پیامبرصفرمودند:
«اجْعَلُوا آخِرَ صَلاَتِكُمْ بِاللَّيْلِ وِتْرًا»
آخرین نماز شب خود را وتر قرار دهید(متفق علیه)، و فرمودند:
«أَوْتِرُوا قَبْلَ أَنْ تُصْبِحُوا»
نماز وتر را بخوانید قبل از اینکه شب را صبح کنید (روایت مسلم).
به اجماع علما و دانشمندان، نماز وتر هر وقت بعـد از نماز عشا تا طلوع فجر خوانده شود جایز است، البته در نزد بعضى علما، نماز وتر واجب است و سه رکعت آن با هم خوانده مىشود. (مترجم)
نویسنده این کتاب دکتر عبدالله بن أحمد بن علی الزید است که در شهرک (الغاط) در سـال ۱۳۷۰هجری قمری دیده بدنیا گشود و در سال ۱۳۹۳هجـری قمری در دانشـگاه اسـلامی محمد بن سعود در ریـاض موفق به اخذ لیسانس شـد، و بعد از آن در سال ۱۴۰۶هجـری قمری موفق به اخذ دکتراه در همان دانشگاه گردید. وی در حال حاضر در وزارتخانه شئون اسـلامی و أوقاف و دعـوت و إرشاد پُست معاونت مطبوعات و نشر در عربستان سعودی را بعهده دارد.